بسم الله مهربون :)

 

اعلام نتایج شده و من دارم به اون سال و به ترم اولی که رفتم دانشگاه فکر میکنم. سال 95 نتایج نهایی 29 یا 30 شهریور بود که اعلام شدن. خب من دبیرستان که بودم به جز فیزیک و شیمی بقیه ی درس ها رو کلاس نمیرفتم. این عادت در من نهادینه (!) شده بود، ترم اول دانشگاه هم 70 درصد اوقات نمیرفتم! طوری بود که بچه های ورودی نمیشناختنم اصن، اگه منو میدیدن میگفتن نه بابا، این همکلاسی ما نیست :|| تا امتحانات میان ترم و ترمِ، ترم اول، که دیدن یه دختری هست به اسم پرواز که هی ماکس میشه اما تا حالا ندیدنش D; 

یه کنجکاوی خاصی درمورد من داشتن، تازه من اون موقع محفل اینستامم دخترونه بود و هیچ پسری رو اکسپت نمیکردم. خلاصه خیلیا نمیدونستن من دقیقا کیم =)) تا ترم دو شدیم و رفتیم کلاس، استاد که اسمم رو خوند همه برگشتن نگام کردن دی: دیدن پرواز یه دختریه که کلاس ها رو نمیاد، اگه هم میاد میشینه ردیف آخر و جلوی چشم نیست!

 

خب من خیلی با بچه ها متفاوت بودم. دست نمیدادم به پسرا، مختلط بیرون نمیرفتم، صمیمی نمیشدم، سیگار نمیکشیدم و خیلی چیزای دیگه. اولش خیلی مشکل داشتیم. حد و مرز رو که رد میکردن دعوام میشد. واکنش نشون میدادم. اونا هم خیلی بد قضاوت میکردن منو، فکر میکردن اجتماعی نیستم و پسر ستیزم!  بعد دیدن که نه بابا، من اونجوری هم نیستم که برداشت میکنن، فقط باید حد و حریمم رو رعایت کنن! کم کم منو پذیرفتن، دقیقا همون شکلی که بودم، با همون عقایدی که داشتم :)

 

کاش میشد یه بار دیگه برگردم عقب، ترم اول رو تجربه کنم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها